عليعلي، تا این لحظه: 12 سال و 3 ماه و 13 روز سن داره

کودک دوست داشتنی ما

14 ماهگی

1391/12/22 12:18
نویسنده : مامان علی
1,279 بازدید
اشتراک گذاری

سلام دلبر مامانقلب

 

مامانی اینقدر دلبر شدی که خدا میدونه .. وقتی بابایی رو مبل خوابش ببره از روی مبل میری بالا و روی بابا میخوابی و سرت رو میزاری رو سرش !! با صورتش بازی میکنی .. موهاشو میکشی .. بوسش میکنی ، تا از خواب بیدار میشه و حسابی می چلونتت و باهات بازی میکنه ! الهی فدای مهربونیات بشم عزیزدلم !

وقتی دستامو از هم باز میکنم و میگم علی بیا بغلم، با خنده میدوی طرفم و بغلم میکنی.. خیلی وقتا که بغلت میکنم سرتو میزاری رو شونم و با دستات محکم بغلم میکنی .. اینقده رومانتیک این کارو انجام میدی ! بعدش میگم علی مامانو بوس کن .. لباتو میزاری رو گونه ام ومیگی obbba  .. الهی فدای بوسه هات بشم که از عسل هم واسم شیرینتره!

خیلی با نمک میدوی ! نمیدونم چه جوری توصیفش کنم ولی خیلی بامزه س .. مخصوصا وقتی همراهش جیغ میکشی و در میری که نگیرمت !! کلا کاری به نام نشستن تو لغت نامه ات نیست ! همش در حال راه رفتنی .. بعضی وقتا که دقت میکنم میبینم کار یا هدفی هم نداری همینجوری دور میزنی فقط ! تحرکت فوق العاده زیاده .. البته بعید هم نبود ازت اینجوری بشی چون مامان و بابات هم ظاهرا همینجوری بودننیشخند !!

مکیدن با نی رو یادگرفتی !! خیلی بانمک میشی .. موقع مکیدن لپات میره تو !!

عاشق دالی بازی هستی .. یعنی قهقه میزنی موقع بازی.. از نینیگیات این بازی رو دوست داشتی ..

هر وقت از خواب بیدار میشی گریه میکنی .. حتی اگه کنارت باشم .. نینی تر که بودی با خنده از خواب بیدار میشدی و کلی ناز میکردی واسم ولی الان نمیدونم چرا اینجوری شدی ! کلا خیلی بهم وابسته شدی .. وقتی بخوای بغلت کنم دستت رو طرفم دراز میکنی و انگشتاتو تند تند باز و بسته میکنی و میگی ماماماماماما ! البته همراه با نق و گریه !

انشالله امشب با قطار عازم مشهد هستیم .. ما که قسمتمون نمیشه فقط به نیت زیارت بریم ، این بار هم به خاطر عروسی پسردایی بابا ( احمد آقا ) داریم میریم و حدودا 5-6 روز میمونیم .. این دفعه ی دومه که داری میری مشهد !

این چند روزه حسابی بساط جشنا عروسی به پاست ..  جمعه ی پیش عروسی پسردایی مامانم ( آقا صالح ) بود و یک شنبه هم عروسی یکی از اقوام بود بازم که برای اولین بار تو با من نبودی و بابایی نگهت داشت و بردت خونه ی جدوت ..البته همیشه تو عروسیا بابایی طرف مردونه نگهت میداشت و آخراش میومدی پیش من ولی این سری کلا بابا نبود و تورو پیش خودش نگه داشت.. قبلش بابایی میگفت اگه ندیش نگهش دارم از این به بعد تو عروسیا نگهش نمیدارمااا.. هههههه ... ولی انصافا حسابی دلم برات تنگ شد!

بابایی خیلی وقتا که میخواد بره خرید میگه علی رو عوض کن با خودم ببرم ، منم خیلی وقتاش به خاطر سردی هوا قبول نمیکنم ولی دوسه باری با بابایی رفتی خریدی !

راستییی .. پنج شنبه ی گذشته ، بعد از این همه انتظار بلاخره برف اومد ! فقط یک روز ولی حسابی چسبید ! حیف ازت عکس نگرفتم با برفها !! چون خیلیییی دلم برف بازی میخواست ، تو رو گذاشتم پیش مامانم و با بابامیثم و خاله ها رفتیم برف بازی و حسابی دلی از عزا دراوردیم !!

خوب حالا بریم سراغ عکسهای این روزا

 

این سه تا عکس مال موقعیه که موهات بلند بود ، باباییم اومده بود ایران و باهم رفته بودیم بوستان علوی! اینا تو دوربین خاله شیما بود!

یه روز دیگه، من و بابایی دیدیم هوا خوب و افتابیه ناهارمونو برداشتیم و رفتیم بوستان علوی ..حسابی بازی کردی اونجا

مامان تو اون سوراخه چه خبره؟!!!

 

وووی این چیه دیگهههه !

 

مامان برم تو ؟!!!

 

چقد اینجا بانمکههه مامان !!

 

دالیییییی !!

 

قربون قد و بالات برم مننننن فینگیلی !!

 

مامان بهت میگم بیا بغلمممم کن!!

 

شنبه_ 19 اسفند91 .. رنگین کمان ( با زهراجون و آقامازن رفته بودیم و کلی بازی کردیم و خیلی خوش گذشت )

فدای خندهات بشم من عشقم

وقتی علی بخواد به مامانش غذا بده :

مامان بیا بخور !!

 

این عکسه رو که میبینم میخوام فقط گاز گازت کنم و فشارفشورت بدمممم!!!

 

مامان بسه دیگه !!

باشه باشه واسه این دفعه بسهههه !!

پ . ن : به خاطر مسافرتمون ، سه روز زودتر اومدم به پیشواز چهارده ماهگیت ! تو نفس منی !!

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (26)

mumy
22 اسفند 91 19:06
اوووووووووووووووووف قربون اون تیپت بشم خوشگل خاله
شیما خاله علی
22 اسفند 91 21:09
سلاااااااااااام تو تنفس منییییییییییییییییییییییییییییییییییی عبسییییییییییییییییییییییی ماشالله ماشالله ماشالله روز به روز جیگر تر عشق تر نفس تر خوشچیل تر نازتر خوردنی ترررررر گازگازی تررررررر کولیچ کولیچ انحبکم تررررررررررررررررررر شدییییی!!! واااااااااااااااااااییی یکی منو بگیرهههههههههه
مامانی
23 اسفند 91 4:17
سلام عزیزم می خواستم بدونم درست کردن تندیس سخت یا راحت؟؟
به ما سر نزدی دوست خوبم از نظرات خوشحال میشم.
راستی قالب .بلاگ از کجا پیدا کنم ؟
اجازه میدین لینک تون کنم ؟


نه گلم .. درست کردن تندیس سخت نیست فقط یه کم دقت میخواد
من قالبم رو از همین نینی وبلاگ انتخاب کردم
خواهش میکنم گلم اختیار دارین
مامان طاها
23 اسفند 91 23:29
انشاالله به سلامتی از سفر برگردید.خوش بگذره. خیلیییییییییییییی التماس دعا.
مهرناز(مامان آرسام)
24 اسفند 91 2:14
14 ماهگی جیگرمون مباااااااااااااااااااارررررررررررررککککککککک فدای اون خنده هاش
مامان مهنا
24 اسفند 91 17:59
وای خدای من یکی منو بگیره این جمله فعلا فقط برای عکس اولیه بود بقیه عکسا و مطالب هنوز خونده نشده
مامان مهنا
24 اسفند 91 18:01
بازم عکسا مث همیشه عالی بود: قربونش برمX
فاطمه (مامان آیلین)
27 اسفند 91 2:15
وای وای من علی کوچولو می خوام من فندق می خوام فسقلی فینگولی چی بگم آخه الهی من قربونت برم که اینقد نمکی عااااشق اون عکس اولیت شدم که عین داش مشدیا شدی البته همه عکسات قشنگن فلفللللللل وای خدا اعصابم خورد شد مامانش من علی میخوام الان دلم میخواس بچلونمش راستی وب شما جزو وبای محبوب منه اگه فرصت نظر دادن هم نداشته باشم باید بیام و علی رو ببینم
مامانی
27 اسفند 91 17:18
سلام مامان مهربون نگفتین اجازه میدین لینکتون کنم یا نه ؟ به هر حال پسر خیلی ناری داری خیلی خوشم میاد ازش خدا برات حفظش کنه .


شرمنده خیلی سرم شلوغه ..اصلا وقت نمیکنم سربزنم اینجا
مامان آیدین
29 اسفند 91 4:43
ستاره بختتان بالا سپیده صبحتان تابناک سایه عمرتان بلند ساز زندگیتان کوک سرزمین دلتان سبز سال جدید مبارک
**خاله زینب**
29 اسفند 91 14:39
قربونت برم خاله جوووون فدات توچقدر نازی
مامان یسنا
30 اسفند 91 9:56
لحظات از آن توست؛ آبی، سبز، سرخ، سیاه، سفید رنگهایی را که بایسته است بر آنها بزن روزهایت رنگارنگ سال نو مبارک . . .
مامان رویا
4 فروردین 92 12:01
قربوووووووووون این پسره دلیر پسر من که تا دلت بخواد ترسوه.... بوووووووووووس
mahdi...ܓܨܓܓܨ
5 فروردین 92 0:29
سلام...وبلاگ خوبی داری...من سرمیزنم وبلاگت وخوشحال میشم شماهم سربزنیدبه وبلاگم شهادت حضرت زهرا روتسلیت عرض میکنم ازشمایه خواهشی داشتم:اینکه وبلاگ منولینک کرده ولوگوی وبلاگ منوبذارین به وبلاگتون خیلی لطف میکنیدتابقیه هم ازوبلاگ مااستفاده کنن....ممنون ومنتظرجوابتونم لوگوی وبلاگ من سمت راست وبلاگ هست خیلی خیلی ممنون...آدرس وبلاگ:http://peirovanemahdi.ir/ راستی من درنی نی وبلاگ هم وبلاگ دارم خواستس سربزن آدرسش:http://farzandenik.niniweblog.com/
مامان مائده و مهدیار عسلی
10 فروردین 92 16:14
salam be ali khanderooye naze khodam khoobi khale joon?ziyaratet ghabool bashe .axat hame kheyli jaleb boodan, omidvaram hamishe aghdo aroosiyo jashn be pa bashe.sale noroham be shoma va maman babaye khoobet tabrik migam enshaalah sali sar shar az movafaghiyat hamrah ba salamati va shadi ro pishe roo dashte bashi.dooset daram va miboosamet
سارا (مامان درسا)
12 فروردین 92 17:03
سلام سلام سلام .... سال نو مبارک دوست جونم و علی جونم خوبین؟ خوب خدا رو شکر ... امیدوارم امسال پر برکت و قشنگ باشه واسه جمع سه تاییتون ... ببوس گلمو
ساراکوچولو
12 فروردین 92 17:04
سلام...ماشالله علی جون چقذربزرگ شده...سال نومبارک هردوشما...سری به ساراکوچولوبزنین آخه موهاش برزگ شده وهم خودش
مامان محمدرضا
17 فروردین 92 2:50
سلام خانمی خوبی؟پسر خوشگلت خوبه ؟ ببوسش. پسرم به همراه دختر دایی های دو قلوش تو جشنواره آتلیه سها شرکت کرده اگه میشه به وبمون و یا به آدرس زیر بیاین و بهشون رای با امتیاز 5 رو بدید ممنون میشم.مرسی سید محمدرضا غفاری و سارا و ثنا زنگیان http://soha.torgheh.ir/festival/festivalPage.php?festival=6
مامان مهنا
17 فروردین 92 16:43
سلام عزیزم بهارت مبارک
سعیده مامان آرتین (شازده کوچولو)
18 فروردین 92 12:03
سال نو مبارک. آرزوی سالی پر از شادی و سلامتی براتون دارم.
مامان دوقلوها
18 فروردین 92 20:54
سلام عزیزم سال نو مبارک دوقلوهای من و پسر عمه شون سید محمد رضا غفاری توی جشنواره آتلیه سها شرکت کردن ممنون میشم اگه بهشون رای و امتیاز 5 رو بدین
آیدا(مامان الینا)
21 فروردین 92 2:31
سال نو مبارک و با آرزوی سالی خوش و پربرکت برای شما امیدوارم همیشه شاد و موفق و سلامت باشید
مامان بهار
21 فروردین 92 10:11
سلام
سال نوتون مبارک باشه!
ان شاا... که عید هم بهتون خوش گذشته باشه
ما هم مثل شمااصفهان بودیم
همیشه خوش و خرم


سال نوی شمام مبارک
مگه ما اصفهان بودیم ؟؟ :d
شقایق(مامان محمد ارشان)
22 فروردین 92 10:55
سلام دوست خوبم... سال نو مبارک. خوبی؟ ببخشید دیر بهت سر زدم. تقصصیر خودم نبود اینترنتم قطع بود... چه عکسای قشنگی گذاشتی... جیگملی ماشالا خیلی بزرگ شده... دوستتون دارم. میبوسمتون
فائزه مامان مهدیار
22 فروردین 92 15:54
سلام هزار ماشالله چقدر نازی شما جیگری
سلام مامانی خداحفظش کنه
در مورد پس انداز شما گفتی طلای بی اجرت میخری
بی اجرت از کجا میخری همه طلا فروشی هادارن؟
موقع فروش کم بر نمیدارن؟
چرا بی اجرته؟
من هم شاید طلارو واسه پس انداز انتخاب کنم
ممنون میشم بیای وبم جواب بدی


چشم میام توضیح میدم