عليعلي، تا این لحظه: 12 سال و 3 ماه و 10 روز سن داره

کودک دوست داشتنی ما

دو سالگی

سلام عزیز مامان تولدت مبارک عشقمممم   خیلی شرمنده ام که تو این مدت از وضع و حالت چیزی ننوشتم و شدیدا عذاب وجدان دارم.. تو این مدت درگیری های زیادی داشتم و همچنان دارم که یا یادم میرفت یا وقت نداشتم که سر به وبلاگت بزنم ..   پسر یکی یه دونه ی مامان ..تمام روح و عمر مامان .. مثل امروز ساعت ده و ربع صبح  بود که توی کوچولو موچولو رو گذاشتن تو بغلم و گفتن اینم علی کوچولوی شما .. همون علی کوچولویی که وقتی تو شکمم بود روزی صدبار ارزوی بغل کردن و بوسیدنش رو داشتم .. همون علی کوچولوی که اونو با تک تک لباسای کوچولوش تصور میکردم .. یه علی کوچولو که حس فوق العاده ی مادرشدن رو بهم هدیه داد..   ...
26 دی 1392

20 ماهگی

سلام نازپسر مامان مامانم بیست ماهگیت مبارک پسر بانمکم .. قندعسلم .. خیلی وقته که از نوشتن عقب افتادم چون نت خونه قطع بود و فرصت نبود که وبلاگتو آپ کنم .. جونم برات بگه که تو این مدت تو خیلی آقاتر شدی .. باهوش تر شدی .. جیگرترتر شدی !! دو تا دندون دراوردی .. تقریبا تمام خواسته هات رو به ما میفهمونی .. یه سری کلمات به لغتنامه ی کوچولوت اضافه شدن از جمله عمه ..عمو.. مای(آب).. بای بای..هب (خب) .. وقتی خوشحالی و میخوای خودتو واسه من و بابات لوس کنی،بابامیثم رو باباتی و منو مامانتی صدا میکنی .. یک دوسه میشمری و میگی اِ دو دِه .. تلفن دستت میگیری و یه ریز الو الو میکنی و ازخودت جمله های من دراوردی میزنی .. بهت میگم علی فلان کارو...
26 شهريور 1392

روزهای شیرین

سلام پسر کوچولوی مامان     امروز 6 مرداد 92 , نوزدهمين روز ماه رمضانه و یازده روز از تموم شدن هجده ماهگیت میگذره .. مامانی کلی بزرگ شدی و دیگه کاملا قاطی بچه ها شدی .. تو مهمونیها کاری به من نداری و خودت میری با بچه ها بازی میکنی .. اصلا خداروشکر تا حالا پیش نیومده از بچه ای کتک بخوری یا بچه ای رو بزنی .. حتی نشده دعوا بکنی و کاملا مسالمت آمیز ارتباط برقرار میکنی .. اینقدر کیف میکنم میبینم پا به پای بچه ها بازی میکنی و مستقل شدی !! این روزا ورد زبون من شده عسسسلللل .. یعنی راه میری نمک میریزی و شیرین کاری میکنی .. مهربونی میکنی .. بوس میکنی .. کلی فاز میدی به آدم .. ووووای برات تعریف کنممم یه نمونه اش رو .. تو ...
6 مرداد 1392
1