عليعلي، تا این لحظه: 12 سال و 3 ماه و 12 روز سن داره

کودک دوست داشتنی ما

اوصاف این روزهای ما

1391/8/19 17:09
نویسنده : مامان علی
1,619 بازدید
اشتراک گذاری

سلام پسر عزیزم 

راستش اصلا دل و دماغ نوشتن و آپ کردن رو نداشتم ، روزامون با کلنجار رفتن و حرص خوردن از دست شیرنخوردن و غذا نخوردنت میگذره.. نه حوصله ی بیرون رفتن دارم ، نه حتی حوصله ی خودمو! سرما خوردگیت داشت خوب میشد که باز تو عروسی پسرعمه و دخترعمه ام (حسام و سارا) سرما خوردگیت عود کرد! الان منم سرما خوردم ! خیلی لاغر شدی،خیلی ! سبک شدنت رو کاملا احساس میکنم ! تنها چیزی که دلگرمم میکنه خنده ها و شیطنتاته که چیزی ازشون کم نشده خداروشکر ! با کمک کوسن از مبل میری بالا و خوشکل و با احتیاط از مبل و یا تخت پایین میای ! اینقدر این رسیور بدبخت رو کشیدی و انداختی رو زمین که بابایی مجبور شد براش یه پایه بالای تلوزیون درست کنه! تقسیم برق رو هم همینطور! راستی نزدیک یک دقیقه تونستی بدون کمک وایسی ! کلی با بابایی و خاله ها برات ذوق کردیم و دست زدیم ! بعضی وقتها هم لج میکنی و اصلا حاضر نمیشی وایسونیمت و پاهاتو خم میکنی!

یه کار جالبی که میکنی اینه که موبایل یا گوشی تلفن رو میگیری دستت و باهاشون ماشین بازی میکنی و میکشیشون به زمین !  

محرم نزدیکه و دلم خیلی تنگه ! از امام حسین خیلی حاجت دارم ! بابایی از همون موقعها که تو دلم بودی همش میگفت یه روز تو رو میخواد با خودش ببره حسینیه ! تا الانم همش ذوق داره که محرم بشه و تو رو با خودش ببره ! نمیدونم امسال هم میتونم تو مجالس شرکت کنم یا نه ؟! یه بار که تو دلم بودی بابایی پرسید اون موقع علی میتونه قیمه بخوره ؟! نیشخند

حالا بریم سراغ عکسا :

 

چرا حرص میخوری مامانی ؟!

 

رنگین کمان

 

تو ماشین که هستیم مدام خودتو میندازی رو بابا و میخوای بری بغل بابا تا با فرمون بازی کنی .. هی برف پاکن رو روشن میکنی ! راهنما میزنی !نیشخند اگرم بابا نتونه بغلت کنه میزنی زیر گریه و تا وقتی نری بغل بابا به هیج وجه آروم نمیشی ! بعضی وقتا دیگه یادت میره با فرمون بازی کنی میری بغل بابا و سرتو میزاری رو سینه اش !

 

حرم حضرت معصومه (س)

 

استخر توپ با دخترعمه ی نازت حورا _ حسابی حال کرده بودی و شنا میکردی !

 

 

پسرخوشتیپ مامان تو عروسی سارا و حسام

 

دوستت دارم مامانـــــــــــــی ماچماچماچ

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (20)

شیما - خاله ·٠•●♥علی♥●•٠·
19 آبان 91 17:53
واااااااایییییییییییی جیگر من عجق من روز به روز تنفس تر از دیروز
Mumy
19 آبان 91 18:17
وای وای چه شیطون شدی خاله جون غذا بخور مامانو حرص ندههههههههه
نیلوفر/مامانه روژینا
19 آبان 91 21:28
اخی مامانه علی چرا اینقدر دیر اپ کردی. دلم واسه علی جون یه ذره شده بود.ماشالله به این پسر که اینقد خوش تیپ شده تو عروسی مراقب خودتون باشید
فاطمه (مامان آیلین)
20 آبان 91 12:45
واااای خیلی بزرگ شدی علی کوچولووووووو قبونت بشممم من بخدا دلمون وااااقعانکی برات تنگیده بود
مامانی
20 آبان 91 13:11
نگران نباش عزیزم ایشالا خوب میخوره و تو از دل نگرامنیدر مبای قربونش برم
سارا (مامان درسا)
20 آبان 91 13:13
خاله جون ماشالا به جونت عزیز دلم
هزار ماشالا به این همه شیطونی
مامانی نمیای پیشمون؟


هميشه ميام پیشتون ولی وقت نمیکنم نظر بزارم
مامان طاها
20 آبان 91 17:19
همیشه به عروسی.خوب باشی پسر خوشگله
مامان بهار
20 آبان 91 23:32
مامان مهربون مواظب گل پسر نازت باش! واسش زیاد و ان یکاد بخون و صدقه بده تا ایشاا... دفع جمیع بلایا بشه سعی کن در وعده های بیشتر و مقدار کمتر بهش آب و غذا بدی تا رفلاکسش اذیتش نکنه
الهه مامان یسنا
21 آبان 91 9:45
مامان آویسا
21 آبان 91 12:15
خوشتیپ با این خوش روییهات که کسی باور نمی کنه مریض باشی ان شالله زود زود خوب بشی و مامانی رو نگران نکنی
مامان مهنا
21 آبان 91 18:07
ایشالا ک حالش بهتر شه عکساش ک عالی شده چ خوشتیپم شده
شقایق(مامان محمد ارشان)
22 آبان 91 21:07
عروسک خاله ماشالا چه خوشل شدی آمنه جون ایشالا که زودی حل میشه توکلت به خدا باشه
بابايى
23 آبان 91 4:19
خيلى بزرگ شدى علوش جیگرم.. مخصوصا بالباس رسمیت در عروسی سارا وحسام. 17 روز نديدمت. امنه عزیزم روحيت خيلى بايد از اين حرفها قويتر باشه. چرا اينقدر غصه شير واب خوردن علوش میخوری. یک بار دیگه با دکتر حمیدی صحبت کردم میگه كم كم درست ميشه واصلا ترس نداره. بخدا از نوشته هات خیلی دلم ميگيره وغصه خودتو میخورم. خوش باش دختركم. براى علوش دشداشه مشكى قشنك واسه محرم بدوز وجفيه سبز بخر. هديه از من بابت اولين محرمش

ممنون پدر مهربونم
مریم مامان عسل
23 آبان 91 4:56
علی نازممممممممممممم
عاشق این لباس آبیت شدم با اون کرواتت شیک پوش من!
هزار ماشالله.
بوووووس
مامانی دیگه نمیای پیشمون؟؟


همیشه میام و تند تند عکسا رو میبینم ولی وقت نمیکنم نظر بزارم الان میام
ميثمك
23 آبان 91 9:40
سلام سحر بانو/ چند نفري به دليل كيفيت پايين عكساشون از مسابقه انصراف دادن/ عكس ني ني تون رو وارد مسابقه كردم/ بعدش هي بگو ميثمك بده
مریم مامان عسل
23 آبان 91 14:51
خصوصی دارید.
مهرناز(مامان آرسام)
23 آبان 91 23:00
الهی بگردم دور این خوشتیپ خوش خندههههههه زودی خوب میشی خاله جونممممم آخه حیفی مریض بشی تو
مامان مهنا
23 آبان 91 23:30
بهتر شده علی کوچولو؟؟؟؟؟


نه خاله جون
مامی مائده
25 آبان 91 23:35
ای جونم چه جیگری شده کراواتت تو حلقمممم
مامانی
26 آبان 91 6:33
مامانی بروزما