عليعلي، تا این لحظه: 12 سال و 3 ماه و 9 روز سن داره

کودک دوست داشتنی ما

8 ماهگی

1391/6/28 23:08
نویسنده : مامان علی
1,488 بازدید
اشتراک گذاری

سلام نيني گولوی منماچ

مامانی 8 ماهگیت مبارک .. داری مرد میشیااااا ! دو روز پیش که ماهگردت بود با بابایی رفتیم درمانگاه برای چکاب ماهیانه ات ! از یه طرف استرس و از یه طرف هم ته دلم امید داشتم؛ تو این دو هفته تقریبا خوب شیر خورده بودی .. وعده های شیر خوردنت تو کل شبانه روز به 5 بار نمیرسه و از اونجایی که تا نخوابی شیر نمیخوری ، تو خواب خیلی یواش یواش میخوری و شیر خوردنت به یک ساعت میرسه! قبلا از شب تا صبح هم شیر نمیخوردی ولی الان حداقل یه بار شیر میخوری ..خلاصه وزنت رو گرفت و وزنت تو این دو هفته 250 گرم زیاد شده بود و شده بود8350 گرم ( توجه کن چقدر من سر گرم گرم وزنت خوشحال و ناراحت میشم ! )، جبران دو هفته ی قبلش رو نکرده بود ولی برای همین دو هفته خوب بود ! قدت رو هم گرفت،70 سانت بود و از دو هفته پیش 2 سانت بیشتر شده بود و روی خط سیاه نمودار رشد قد، برگشته بود. دیگه وقتی از اتاق اومدیم بیرون میثم هی میگفت دیدی گفتم استرس نداره دیدی گفتم ! منم هی میبوسیدمت و قربون صدقه ات میرفتم و ذوق میزدم ! تو ماشین تا برسیم خونه ی مامانم همش درباره ی این قضیه حرف میزدیم و هی کارت رشدت رو نگاه میکردیم و حساب کتاب و ذوق و خداروشکر و قربونت برم و ... !

 همون شب عروسی دختر عمه ام ، اشراق بود . رفتیم عروسی و اولش  پیش بابایی بودی؛ وسطای عروسی اومدی پیش من ولی اونقدر از سرو صدا ترسیده بودی که همش بغض میکردی و میزدی زیر گریه و محکم بغلم میکردی .. تا خواهرام یه کم بغلت میکردن باز گریه میکردی و خودتو می انداختی تو بغلم و محکم فشار میدادی.. اینقدر ذوق میکردم ولی در عین حال خیلی سخت بود که همش تو بغلم باشی .. اولش بیرون سالن وایسادیم تا یه کم اروم شدی، یه قدم یه قدم جلو میرفتم تا رسیدم وسط سالن.. ملت یهو که جیغ میکشیدن تو باز میترسیدی و میزدی زیر گریه ! خلاصه جریانی داشتیم تو عروسی ! میدونی خیلی احساس خوبی دارم وقتی توی مهمونی یا جشن تو رو بغل میگیرم .. افتخار میکنم که یه مادرم و یه نینی جیگر دارم ! ناگفته نمونه که اونجا وقتی پسرهای همسنت رو دیدم باز غصه اومد تو دلم ، میدونم اشتباه میکنم تو رو با کسی مقایسه میکنم ولی تو از همه شون ریزه میزه تر بودی!

عکسای تولد یکی از دوستای نینی وبلاگی رو که دیدم خیلی جوگیر شدم و از الان همش تو فکر تولد یک سالگیتم .. میدونم خیلی سرخوشم ولی حتی فکر کردن به این قضیه خیلی شادم میکنه .. همش تو فکر انتخاب تم تولد و انتخاب گیفت ها و برنامه ریزیشم .. با بابایی میشینیم بحث میکنیم و ایده در میکنیم و ذوق میکنیم! نیشخند   

جمعه ی هقته ی گذشته با دایی حسن و دایی سعید و مامان اینا رفتیم رفتیم وسف ، یکی از ده های اطراف و انصافا خیلی خوش گذشت!

٢٤ شهریور ٩١ - وسف

تازگیا خیلی میری تو اتاقت و با چیزایی که دستت میرسه بازی میکنی مثلا با این حلقه !

 

 

 

اینجا پسر مامان از روی فوضولی بازم هنرنمایی کرد و از پشتی مبل در حال بالا رفتن بود ! میخواست ببینه بابایی اونجا چی کار داره میکنه ! نیشخند

وقتی که وایساده باشی و بخوای که بشینی اول یه دستت رو ول میکنی بعد دومی رو در همون حال که خم میشی ول میکنی و دستات رو میگیری جلوت و خودتو می اندازی (به حالت چهار دست و پا میشی) ! اینکار رو اینقدر با احتیاط انجام میدی که از دیدنت لذت میبرم ! یا اینکه پشتت رو به مبل یا هر چیز دیگه ای که بهش تکیه داده باشی میکنی و آروم آروم پاهاتو میدی جلو و حرکتت رو با کمرت کنترل میکنی و میشینی ! خیلی حرفه ای شدی دیگه ! واقعا دیدن تکامل حرکتی انسان شگفت انگیز و جالبه !

خداروشکر برای همه چی

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (18)

شیما - خاله ·٠•●♥علی♥●•٠·
29 شهریور 91 11:42
ای عجق تو در قلبم
در حلق منی هرگز

عکس ِ هفتمی ِ یعنی همون که تو اتاقش تکیه داده به صندلی و لباشو فشار میده و با چشمای گرد نیگا می کنه تو مرارم



اره حيلي بانمک شده
شقایق(مامان محمد ارشان)
29 شهریور 91 17:01
خدارو شکر که یه کوچولو تپلی شدی بازم تند تند شیر بخور خاله جون...
مامانی تند تند برا پسری اسفند دود کن...


ممنون انشالله
مامانی
30 شهریور 91 2:39
الهیییییییییییییی ای جانم قربونت برم شیطونکنممممممممممم

بالا مبل چیکار داری پسلیییییییییی

قربونش برم


از بس فوضول و شیطونه !
زهرا خاله ی علی جیگر
30 شهریور 91 17:38
وای عکس اخرت عمودی توحلقم جیگرکم
افرین از همین الان خودتو نشون دادی که چه جور بچه ای هستی


قربون خاله كوجيكه
مامانی
31 شهریور 91 8:12
سلام گلمممممممممممممم بیا بروزم
مامان محمد رضا
31 شهریور 91 13:44
سلام عزیزم 8 ماهگیت مبارک به ما هم سر بزنید خوشحال می شم الان دیگه به روز شدم راستی محمد رضا دو تا دختر دایی دوقلو داره به اونام سر بزنید آدرسش sara_sana.niniweblog.com خیلی بانمکن.مرسی


سلام گلم .. ممنون ..چشم حتما
سعیده مامان آرتین (شازده کوچولو)
1 مهر 91 10:36
خدا رو شکر که علی جون سلامته. خیلی نگران وزن گیریش نباش. آرتین هم با اینکه خوب میخوره، شب تا صبح هم شیر میخوره، ولی بهداشت از وزنش راضی نیست. آخه تحرکش زیاده. در ضمن علی جون فکر کنم شیطونه. آرتین تازگیها از جایی میگیره و بلند میشه ولی علی جون خیلای ماشالله پیشرفته است.


اره واقعا شیطونه..
مامانی
2 مهر 91 15:35
سلاممممم مامانی بیا وبلاگم منتطرم
مامان مهرناز و آرسام
2 مهر 91 22:29
8 ماهگیت مبارک عشقم


ممنون خاله جون
شقایق(مامان محمد ارشان)
4 مهر 91 17:56
سلام خاله جونی
این مامان تنبل بالاخره عکسای سیسمونی پسری رو گذاشت تو وبلاگ


مامانی
5 مهر 91 0:11
سلام خانومی خوبی عزیزم؟ بروزم بیا منتظرتم یاعلی
مامان بهار
5 مهر 91 13:04
سلام مامانه گل!!
نازی به علی کوچولو با این عکسای قشنگس!!
دیدی گفتم وزنش مشکلی نداره الان یه بچه نرماله نه چاقه نه لاغر و از همه مهمتر یه وروجک سالمه

خداروشکر
آیدا(مامان الینا)
7 مهر 91 0:37
8 ماهگی مبارک
توی عکسا خیلی جیگر شدی
بوووووووووووووووس


ممنون خاله جونم
مامانی
7 مهر 91 0:40
سلام عزیزم بروزم بیا منتظرم
شیما - خاله ·٠•●♥علی♥●•٠·
7 مهر 91 12:49
مامااااااااااااااااانی کی ابتولیت موکونو ؟


به خدا وقت ندارمممم
مامان امیرعلی(پسرک شیطون)
8 مهر 91 0:51
سلام خاله جون خیلی نازی شما 8 ماهگی ات مبارک .... من اولین باره که دارم به وبت سر میزنم ... شما هم به ما سر بزن منتظریم ها
بااجازه لینک شدین .



سلام عزیزم ..ممنون.. حتما میام پیشتون
مامان امیرعلی(پسرک شیطون)
8 مهر 91 13:19
سلام پسرک من در جشنواره آتلیه آسمان شرکت کرده ممنون میشم اگه به آدرس زیر برید و بهش رای بدید ... آدرس و نحوه رای دهی :
www.studio-sky.com وقتی سایت باز شد سمت چپ بالا ی لینک آبیه که روش نوشته شده
"وبسایت جشنواره" بعد از کلیک ی صفحه مشکی باز میشه که باید گزینه " انتخاب " راکلیک کنید ی صفحه با عکس تمام نی نی ها باز میشه و شما لطف میکنید و به عکس
"امیرعلی فروغی" رای میدید
مرسسسسسسی
@
};-

رای دادم گلم
مامی مائده
10 مهر 91 21:16
8 ماهگیت مبارک عزیزم. من که کلی ذوق میکنم عکسای خوشگلتو میبینم دوستت دارم یه عاااااالمههههه


ممنون عزیزم