عليعلي، تا این لحظه: 12 سال و 3 ماه و 12 روز سن داره

کودک دوست داشتنی ما

7 ماهگی

1391/5/26 16:43
نویسنده : مامان علی
1,604 بازدید
اشتراک گذاری

سلام گل پسر مامانقلب

بغلمامان قربون لثه های بی دندونت بشه بغل

هفت ماهگیت مبارک علی کوچولوی مامان .. روزا خیلی تند میگذرن . تو این هفت ماه ، تو هر ماه و شاید بهتره بگم هر هفته تغییر میکنی و چیزای جدیدی یادمیگیری! یادش بخیر چقدر از دیدن خوردن دستات لذت میبردیم که کار جدیدی یاد گرفتی .. یا نگرانی من برای غلت نزدنت .. الان جوری غلت میزنی که انگار از همون اول میغلتیدی ! تو این ماه گذشته خیلی گریه ات رو دیدم.. یادمه 5 ماه و نیمت بود تقریبا، یه بار که داشتی گریه میکردی گرفتمت جلوم و داشتم با خنده نگاهت میکردم ! میثم گفت بچه داره گریه میکنه تو میخندی ؟! گفتم آخه خیلی بانمک میشه وقتی گریه میکنه ، خیلی وقته گریه اش رو ندیدم ! و چقدر چشم من شور بود اون روز !

شنیدم چون تو این سن توجه ات به اطراف بیشتر میشه خیلی وقتا از ترس گریه می کنی ! شاید هم به خاطر دندوناته!

تازگیا وقتی به حالت چهاردست و پا هستی ، انگشتای پاتو میزنی به زمین و زانوهاتو بلند میکنی و خودتو هل میدی به جلو .. خیلی دوست داری چهاردست و پا بری ولی بعد از یک قدم ناامید میشی و بقیه ی راه رو سینه خیز میری .. هر چی اسباب بازی میزارم جلوت علاقه ی زیادی نشون نمیدی ولی کافیه یه گوشه ی خونه سیم ببینی ! یعنی تمام جاهای پذیرایی اعم از سیم سیاری که پریز تلوزیون و شارژر لبتاپ و ..بهش وصله و سیم های مودم که پشت مبل هاست و یه سیم دیگه که پشت میز غذای خوریه ، همه رو کشف کردی و هرکدوم رو که ازت میگیرم و میبرمت کنار، میری سراغ بعدی ! بابایی هم نامردی نکرد و از انباری چندتا سیم خوشکل برات اورد و شست و گذاشت جلوت .. اولش خیلی باهاشون بازی میکردی ولی الان باز میری  سراغ سیم تلوزیون ! 

چهار روز پیش سومین سالگرد ازدواجمون بود ! رفتیم کافه تلخ و یه جشن کوچولوی سه نفری گرفتیم  ! تو سومین سالگرد ازدواجمون 3 تا بودیم! 

کافه تلخ _ 22 مرداد 91
کافه تلخ _ 22 مرداد 91
کافه تلخ _ 22 مرداد 91
پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (36)

مامانی
27 مرداد 91 17:30
الهی قربونت برم علی جون چه خوب میخنده

الهی همیشه لبت شاد باشه
7ماهگیت مبارک دوستتدارم


ممنون خاله جون .. منم دوستت دارم
غدیر
27 مرداد 91 19:02
الهی عمه فداش بشه

سالگرد ازدواجتون رو هم میتبریکم

فردا افطاری میاین خونمون؟؟؟
میخوام لازانیا درست کنم


ممنون عزیزم .. انشالله یا ما میایم یا تو بیا
غدیر
27 مرداد 91 19:03
راستی توپ علی پیدا شد الان پیشمه


آخ جون
مامان طاها
27 مرداد 91 23:22
هفت ماهگی پسر گلی مبارک
ماشاالله هر روز خوشگل تر از دیروز.ماچش کن


ممنون عزیزمی
آیدا(مامان الینا)
28 مرداد 91 2:23
7 ماهگیت مبارک باشه گلم
انشاالله همیشه خندون باشی عزیز دلم



ممنون خاله جون
مامانی محمدرضا
28 مرداد 91 2:27
سلام عزیزم منو ببخش اینروزا سرم خیلی شلوغه مهمون داشتم .هفت ماهگی علی جون رو تبریک میگم پسر نازیه خداحفظش کنه .چشاشو بخورم از چشاش زیاد عکس بگیر من عاشق چشم رنگیم خیلی اب دریا خوردم محمدرضا چش ابی شه اما نشد.ببوسش.بازم بهت سر میزنم بای بای


واي واقعا أب دریا خوردی ؟!
خوشحال شدم اومدی پیشمون شما هم محمدرضا جون رو ببوس
آیدا(مامان الینا)
28 مرداد 91 2:44
مامانی الینا هم دندون پایینش در اومده اشتباهی بالا نوشته بودم
ممنون از دقتتون


جدی
مامان بنیتا
28 مرداد 91 10:13
سلام
سالگرد ازدواجتون مبارک
قربون خنده های خوشگلت بره خاله


ممنون عزیزم
شقایق.مامان حباب
28 مرداد 91 11:30
واااااااااااااااااااااااااااااای خاله قربونت بشم که انقدر لیمویی بهت میاد...
سالگرد ازدواجتون مبارک دوست جونم
ایشالا 10000000000سال کنار هم شاد زندگی کنید


ممنون شقایق جونم .. عزیزمی
مامان طاها
28 مرداد 91 13:08
مامانی راستی به طاهای من رای بده توی مسابقه نی نی خواب آلو برنده بشه.
http://koodakeman91.niniweblog.com/post203.php


چشم بهش رای میدم
سپیده
28 مرداد 91 14:53
سلام. عید شما مبارک. با تشکر از رای شما.
سارا (مامان درسا)
28 مرداد 91 17:00
هفت ماهگیت مبارک خاله
سالگرد ازدواجتون مبارک مامانی
ایشالا سالهای خوبی در کنار هم داشته باشین همراه با شاید و خوشی


ممنون عزیزم ..شما هم همینطور
پارمیس
28 مرداد 91 17:15
ماشالله ماشالله شازده پسرت باشه خدا حفظش کنه... من متولد58 هستم مرسی که به ما سر زدی... بازم ازین کارا بکن دوستم


ممنون .. حتما
شقایق.مامان حباب
29 مرداد 91 13:35
عید فطر به شما و نینی گلتون مبارک


عید شما هم مبارک
شقایق.مامان حباب
29 مرداد 91 13:46
وای 1 چیز باحال کشف کردم:
سن علی کوچولو با بارداری من یکیه!!!!
فقط 1 روز فرقشه!!!!!!


چه جالب !
مامان بنیتا
29 مرداد 91 19:56
سلام
عید فطر مبارک


عید فطر بر شما هم مبارک
شیما
30 مرداد 91 12:40
سلام عزیزم
وایی من چقدر دیر رسیدم
مبارکه سالگرد ازدواجتون عزیزم
بیا روبوسی کنیم
اینم واسه علی کوچولو:


ممنون عزیزم
مامان آیدین
31 مرداد 91 3:21
سلام تبریک میگم ایشالا همیشه با هم خوش باشین علی خوشتیپ خاله رو ببوسین


ممنون گلم
مامان مهنا
31 مرداد 91 18:30
میگم شما هم زدید رو دست فهیمه بانو فقط مث اینکه ما غافل شدیم
عکساش معرکه بود و ملس


فهیمه بانو ؟! از چه نظر زدیم رو دستشون؟! کلا من تو بعضی از زمینه ها گیرایم پایینه .. باید توضیح کامل بدی
مامان مهنا
31 مرداد 91 21:42
ما از پایه هم گذشتیم
منتها الان این هفته ب کل خونه داری مامانمم


انشالله هفته ی بعد
مریم مامان عسل
1 شهریور 91 7:48
هههههههههههههه
پسر میخواد مهندس الکترونیک بشه سیم دوست داره!
اسباب بازی به مرامش نمیخوره!
عزیزم سالگرد ازدواجتون هم با تاخیر مبارک باشه. ان شالله که همیشه شاد و خوشبخت باشید.


ممنون عزیزم
مامانی
1 شهریور 91 8:04
سلام عزیزدلم خوبی خانومی؟ طه عزیزم 6 ماهه شد منتطر حضورت هستم
مامانی
3 شهریور 91 15:48
سلام عزیزدلم خوبی خانومی؟ بروزم عکسای سیسمونی پسلی رو گذاشتم منتظرتم
مامان آویسا
5 شهریور 91 16:24
سالگرد ازدواجتون مبارک خانومی
ببین این گل پسر چی شده برای خودش
آدم می خواد دولوپی بخوردش


ممنون عزیزم
شیما
5 شهریور 91 17:31
سلام بدو بیا که با مصابی درباره ی تربیت فرزند به روزم
طاهره مامان امیرعلی
7 شهریور 91 12:36
سلام.وبلاگتون مثل همیشه زیبا و قشنگه،تبریک میگم بهتون.امیرعلیه من تو جشنواره ی آتلیه سها شرکت کرده و به رای شما شدیدا احتیج داره.اگه به وبلاگش سر بزنین یه پست گذاشتم که آدرس جشنواره است اگر روش کلیک کنین مستقیم به سایت جشنواره میره.اسم پسملیه من امیرعلی مرادیان هست.بهش رای بدین و مارو خوشحال کنین.امیدوارم بتونم لطفتونو جبران کنم.


رای دادم مامانی
فاطمه مامان آیلین
7 شهریور 91 23:42
به به به به ...علی آقاااااااااااااا ! خوبی ؟ ماشالا ماشالا چقد تو بزرگ شدی چقد بانمک شدی خاله قربونت بره .راستی باز تو پسری آخه این آیلین من چی میگه که اینقد عاشق سیمه ...یعنی عاشقشه هااااا .


ممنون خاله جون .. واقعا نمیدونم سیم چه جذابیتی براشون داره
مامان بهار
8 شهریور 91 11:44
سلام. .با اینکه خیلی دیره اما بازم 7 ماهگی و سالگرد ازدواجتون مبارک باشه
دختره منم به سیم علاقه ای وافر داره
دخترم نافش تو بیمارستان افتاد میگفتن که دکتر میشه حالا واسه علاقه اش به سیم میگن مهندس میشه
راسنی به وب ما هم سر بزنید


ممنون گلم
راستی علي نافش تو خونه افتاد .. فکر کنم خونه دار میشه
مامان آیدین
8 شهریور 91 19:54
سلام مادر خانومی علی جونم مرواریداش جوونه نزدن ؟؟الهی فدای لثه های بی دندونش بشم عزیزم


نه ماماني هنوزه !
مامانی
9 شهریور 91 14:05
سلام عزیزدل خوبی خانومی؟ من وطه بروز شدیم منتظرتیم
شیما
12 شهریور 91 14:54
سلام مامان علی چرا دیگه نمیایی وبم؟ چرا سراغی نمیگیری؟؟؟؟؟؟
شقایق.مامان حباب
12 شهریور 91 21:28
مامانی پس کجایی؟ چرا دیگه نیومدی؟ دلم واسه علی تنگ شده
مامانی
15 شهریور 91 20:41
سلام خانومی خوبی؟ بروزم خوشحال میشم تشریف بیاری
ساراکوچولو
15 شهریور 91 21:24
سلام ساراکوچولو برگشته ومنتظر نگاهای قشنگ شما به وبلاگش هست سارا جون منتظرتونه
مامان رویا
16 شهریور 91 13:12
سلام
ایشالله همیشه خوش بگذره بهتون
ما هم ششم شهریور رفتیم همدان جای شما خالی....
خوبی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟


ممنون عزیزم .. ما هم وقتی رفتیم جای شما خالی بود!
بهار
9 دی 93 10:58
ماشالا هزار الله اکبر چقدر نی نی اون جیگره الهی نی نیه منم ناز باشه عزیزم من به شدت نیازمند خاطرات زایمان هستم مممنون می شم رمزشون رو بهم بدی