بردمت آتلیه عشقم!
سلام نفسسس
خداروشکر واکسنت خیلی خوب بود و اصلا تب نکردی ،البته برای دوماهگیت هم خوب بود .اصلا بی تابی هم نکردی خداروشکر .
امروز برای دومین بار بردمت آتلیه . دفعه ی اول دو ماه و سیزده روزت بود و این دفعه هم که چهار ماه و ٤ روزته . عکسای سری اول هنوز آماده نشده ، البته خیلی هم جالب نشده بود . ولی این دفعه عکسا خیلی خوب شد . اصلا عشق عکسی . حرفه ای ژست میگیری نفسم .. خنده هات جیگرهههههه.
تقریبا دو ساعت طول کشید ..چندتا عکس گرفتی.. بعد خسته شدی دیگه ژست نمیگرفتی ، سرت رو پایین انداخته بودی و زل زده بودی به کفشات ! هرچی جیغ و پخ و دست و سر و صدا راه انداختیم هم سرت رو بالا نیاوردی .. شیر خوردی ..یه مشتری دیگه اومد .. در حین شیر خوردن خوابت برد بعد بیدار شدی و کلی سر کیف اومدی و خنده سر دادی .. بعد دوباره شیر خوردی و خوابت برد و اون مشتریه رفت و کلی زور زدن برای از خواب بیدار کردن تو .. حالا مگه بیدار میشدی ! تا بلاخره بیدار شدی و باز یه چندتا عکس گرفتیم ! خلاصه کلی جریانات داشتیم ! خانمه گفت تازه دوهفته دیگه زنگ بزنم بهم بگه کی بیام عکسا رو انتخاب کنم !
یه چند وقتیه دوباره شیر خوردنت بهم ریخته و موقع شیر خوردن بیتابی میکنی .. نمیدونم دلیلش چیه .. بعضی وقتا مجبور میشم وایساده و در حال راه رفتن شیرت بدم !
وای راستی یادم اومد .. امروز از روی تخت افتادی زمین .. تازه رو سرامیک! باز طبق معمول پس داده بود چیزت .. دمر گذاشتمت رو تخت و رفتم آب رو باز کنم که گرم بشه یهو صدای یه تلپ با جیغ تو رو شنیدم . دیدم افتادی رو کمرت . تا یک ساعت دست و پام میلرزید از ترس ! خدا روشکر اتفاق بدی نیافتاد و گریه ظاهرا فقط از رو ترس بود و زود آروم شدی . دست به سر و بدنت کشیدم ظاهرا درد نداشتی چون عکس العمل به خصوصی نشون ندادی ! این افتادن رو یه جورایی هم میشه به حساب پیشرفتت گذاشت !