عليعلي، تا این لحظه: 12 سال و 2 ماه و 15 روز سن داره

کودک دوست داشتنی ما

بردمت آتلیه عشقم!

1391/2/30 4:20
نویسنده : مامان علی
2,336 بازدید
اشتراک گذاری

سلام نفسسس ماچ

خداروشکر واکسنت خیلی خوب بود و اصلا تب نکردی ،البته برای دوماهگیت هم خوب بود .اصلا بی تابی هم نکردی خداروشکر .

امروز برای دومین بار بردمت آتلیه . دفعه ی اول دو ماه و سیزده روزت بود و این دفعه هم که چهار ماه و ٤ روزته . عکسای سری اول هنوز آماده نشده ، البته خیلی هم جالب نشده بود . ولی این دفعه عکسا خیلی خوب شد . اصلا عشق عکسی . حرفه ای ژست میگیری نفسم .. خنده هات جیگرههههههبغل.

تقریبا دو ساعت طول کشید ..چندتا عکس گرفتی.. بعد خسته شدی دیگه ژست نمیگرفتی ،  سرت رو پایین انداخته بودی و زل زده بودی به کفشات ! هرچی جیغ و پخ و دست و سر و صدا راه انداختیم هم سرت رو بالا نیاوردی نیشخند .. شیر خوردی ..یه مشتری دیگه اومد .. در حین شیر خوردن خوابت برد بعد بیدار شدی و  کلی سر کیف اومدی و خنده سر دادی .. بعد دوباره شیر خوردی و خوابت برد و اون مشتریه رفت و کلی زور زدن برای از خواب بیدار کردن تو .. حالا مگه بیدار میشدی نیشخند! تا بلاخره بیدار شدی و باز یه چندتا عکس گرفتیم ! خلاصه کلی جریانات داشتیم ! خانمه گفت تازه دوهفته دیگه زنگ بزنم بهم بگه کی بیام عکسا رو انتخاب کنم !

یه چند وقتیه دوباره شیر خوردنت بهم ریخته و موقع شیر خوردن بیتابی میکنی .. نمیدونم دلیلش چیه .. بعضی وقتا مجبور میشم وایساده و در حال راه رفتن شیرت بدم !

وای راستی یادم اومد گریه.. امروز از روی تخت افتادی زمین .. تازه رو سرامیک! باز طبق معمول پس داده بود چیزت .. دمر گذاشتمت رو تخت و رفتم آب رو باز کنم که گرم بشه یهو صدای یه تلپ با جیغ تو رو شنیدم . دیدم افتادی رو کمرت . تا یک ساعت دست و پام میلرزید از ترس ! خدا روشکر اتفاق بدی نیافتاد و گریه ظاهرا فقط از رو ترس بود و  زود آروم شدی . دست به سر و بدنت کشیدم ظاهرا درد نداشتی چون عکس العمل به خصوصی نشون ندادی ! این افتادن رو یه جورایی هم میشه به حساب پیشرفتت گذاشت ! نیشخند

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (13)

مامان مهنا
31 اردیبهشت 91 11:16
وای پس بردینش اتلیه
الهی
مامانی دور و برش بالش بزار ک نیفته
منتظر عکساش میمونیم


عکساش حداقل یه ماه دیگه آماده میشه .. فعلا باید سماق بمکیم
سارا (مامان درسا)
31 اردیبهشت 91 19:17
عجب مامان شیطونی هستی شما
ترخدا مواظب نی تی خوشگلمون باش


مواظبم خوب ! خودش افتاد!

مامان طاها
1 خرداد 91 0:22
سلام دوستم.مرسی از شما هم که اومدی پیش ما(همشهری).مواظب علی آقای خوشمل باش.


چشششم گلم
مامان کوروش ( زهره )
1 خرداد 91 1:47
راستی شما کدوم شهر هستین؟ آخه من قصد دارم کوروشو ببرم آتلیه. نمیدونم کجا خوبه؟


عزیزم ما قم هستیم. بیا اینجا من میبرمت
فاطمه (مامان آیلین)
1 خرداد 91 12:48
الهی بگردم چقدر دلم سوخت گناه داره الان چقد ترسیده ناناسی


الان دیگه یادش رفته ! ولی همون موقع خیلی ترسید!
مامانی
1 خرداد 91 22:30
سلام مامانیییییییییییییییییییییییییییییییی
لینکت کردم



منم لینکت کردم گلم
ilijoon
1 خرداد 91 23:29
به به چه گل پسر نازي داريد خدا حفظش كنه از آشنايي با شما خوشحالم وبا اجازه لينكتون ميكنم شما هم اگر دوست داشتيد لينكمون كنيد ممنون از حضور بسيار گرمتون


خواهش میکنم گلم ، حتما لینک میکنم
سارا (مامان درسا)
2 خرداد 91 0:36
دوست جونم ببخشید اگه ناراحتت کردم عزیزم
قصد بدی نداشتم
ما مامانا قطعاً کاری رو از عمد نمیکنیم
هیچ کس دلسوزتر از مادر نیست
منم بعضی وقتها اشتباه میکنم
بوسسسسسسس واسه خودت و پسلمی گل


نه مهربونم ناراحت نشدم.. از این به بعد باید حواسم رو بیشتر جمع نبنی کنم چون حسابی بلا شده
غدیر
2 خرداد 91 18:05
منم اومدم
الهی فداش بشم خوبه که چیزیش نشد
از طرف من ببوسش


سلام عمه جون .. خوش اومدی عزیزم.. پس چرا آدرس وبلاگتو نزاشتی بریم فوضولی؟؟؟
مامان حباب
2 خرداد 91 22:16
سلام مامان نینی. امیدوارم دیگه هیچوقت نیوفته. اگه اجازه بدی میخوام لینکت کنم. منم 1 وبلاگ دارم اگه دوست داشتی برو ببین اگه خوشت اومد لینک کن.
1hobab1.blogfa.com


ممنون که اومدی پیشمون.. منم لینکت کردم گلم

Mumy
2 خرداد 91 23:18
سلام عزیزم مرسی واسه نظر و لینک کردن پسمل کپل رو بچلون از طرف من
منم لینک کردم


قربونت
ilijoon
7 خرداد 91 10:28
مامان تسنیم
2 شهریور 91 18:32
سلام ماهم تسنیم را 4 ماه و 7 روزگی بردیم آتلیه اون هم کلی ژست گرفت و بعد خسته شد و خوابید پسر نازت را ببوس